رسپينارسپينا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

عشق مامان و بابا (رسپینا)

بوس بوس

(93/4/23) قربون دخترم گلم برم که امروز مامانی رو بوس کرد.عزیزم ظهر من خوابیده بودم که با سرعت چهار دست و پا اومدی سمت منو صورتمو بوس کردی.بابایی بهت میگفت مامانی رو بوس کن توام قربونت برم با زبونت و لبات صورت مامانی رو خیس میکردی ...
22 تير 1393

دندونای جدید

عزیز دلم  روز 93/4/12 صاحب یه دندون دیگه شدی(دندون بالاییت جونه زد) روز 93/4/15 دندون چهارمتم جونه زد(دندون بالایی) مبارکههههههه   یه عکس از دندونای کوچولوت:   ...
18 تير 1393

مسافرت ارومیه

93/4 عزیز دلم منو تو و بابایی سه تایی رفتیم ارومیه خیلی بهمونن خوش گدشت  اونجاا خونه عموو حسن دوست بابایی موندیم . عمو حسین و خانمش خیلی مهربون بودن اونا هم بزودی صاحب یه فرشته ای مثل تو میشن همگی باهم جاهای دیدنی ارومیه رفتیم توی جادهه رسپینا جون در حال رانندگی خونه عمو حسین رسپنا جون توی پارک از پشت شیشه داره بیرونو نیگا میکنه پارک شهر پارک  گلها و در آخر رسپینا بغل بابایی خوابش برد ...
15 تير 1393

اولین بابا گفتن

عزیزم دلم 9خرداد 93 داشتم از پله ها می اومدم بالا که شنیدم گفتی بابا با خودم فکر کردم که حتما اشتباهی شنیدم که اما وقتی اومدم تو و از بابایی پرسیدم که رسپیناگفت بابا؟که بابایی تایید کرد و گفت بله دختر گلمون گفت بابا البته بیشتر اینطوری تلفظ میکنی بابابابا عزیز دلم چند روز پیش 93/4/5 میخواستی دست به چایی بزنی که بهت گفتم دست نزن جیززززه که تو هم برگشتی بهم گفتی جیزززز فدات شم. عزیزم یه ماهی هم میشه بای بای رو هم یاد گرفتی و دستتو به علامت بای بای تکون میدی وقتی بهت میگیم بای بای دستتو تکون میدی و اماااا نی نای نی نای دختر گلم جیگر مامان وقتی بهت میگیم نینای نینای یااینکه آهنگ شاد میشنوی دستاتو میاری بالا و تکونشون میدی ...
10 تير 1393
1